۱۳۸۵ آذر ۲۷, دوشنبه

غزل




مگر نه هیمه ی عشقم؟ مرا بسوزانید
ولی در آتش آن چشم ها، بسوزانید


برای آن که هوا را پر از ستاره کنید،
شبانه دفتر شعر مرا بسوزانید


به جای خرقه، تمام مرا برابر دوست،
برای کم شدن ماجرا، بسوزانید


خوش آن که تا بَرَدَم سوی دوست خاکستر
مرا به راه نسیم صبا بسوزانید


کجاست مدّعی عشق، کامتحانش را
چو من در آتش این مدّعا بسوزانید


مرا که شب، همه شب در هوای سوختنم،
برای عشق، برای خدا بسوزانید


حسین منزوی

هیچ نظری موجود نیست: